بالاخره با سختی فروان امروز تونستیم ویزا کارت بگیریم و مستقیم هتل خودمون رو رزرو کنیم

این بار میخواهیم سفر به هند رو یکی پر جمعیت ترین کشور های آسیا رو تجربه کنیم

پرواز های مستقیم تهران دهلی 3 ساعت و 50 دقیقه طول میکشد ولی پرواز ما مستقیم نبود و اول به عمان و بعد به دهلی رفتیم طوری که پرواز ما n ساعت طول کشید

داخل هواپیمای عمان چنان غذای تند و پر ادویه گذاشتن جلومون که من واسه اولین بار توی عمرم نتونستم غذای هواپیمارو بخورم

ولی در کل فرودگاه دهلی با کیفیت تر از اونی بود که انتظار داشتیم بود

به دهلی که رسیدیم دمای هوا هم بهترین حالت خودش بین ۲۰ تا ۲۸ درجه هست….

با یه شرکت توریستی هماهنگ کردیم و برنامه ۴ روز اینده رو چیدیم یه ماشین دربست در اختیار ما گذاشتن که تا ۴ روز اینده با یک لیدر در اختیار ما هست

یه هتل ۵ ستاره به نام رادیسون بلو(Radisson Blu Martinez)که ۱۳۵۰ شعبه تو دنیا داره و دارای امکانات کامل رفاهی هست رو رزو کردیم

بعد از یه استراحت کوتاه در هتل، رفتیم برای دیدن کردن از دروازه هند و در راه برگشت یه سری میوه ی جالب مخصوص این شهر رو خریدیم

روز دوم سفر

صبح بعد از خوردن یه صبحانه خوب

رفتیم تا با ماشین که دربست در اختیارمون بود با دیدنیهای دهلی آشنا شویم…

اول به اکشاردام رفتیم یک معبد بزرگ فرهنگی در دهلی هند نزدیکیه حاشیه رود جمنا است اکثرا گردشگران و توریست های از این منطقه دیدن میکنند یه معبد تازه تاسیس خیلی بزرگ برای جذب گردشگرا ساخته شده که این معبد بزرگترین معبد ایین هندو به شمار میاید و توصیه ی میکنم که اگه به هند سفر میکنید از این مکان دیدن کنید

تو تایمی که در این مکان بودیم تو یه مراسم مذهبی شرکت کردیم تو پیشونیمون خال قرمز زدن به دستمون یه دست بند مذهبی زدن و بر سر جناب بودا اب ریختیم
جالب اینجا بود که هم من و هم کیان بعد از این مراسم حس معنوی خوبی داشتیم

مقصد بعدی مقبره همایون بود همایون دومین پادشاه امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان هند بود که پس از پانزده سال که در دربار ایران پناهنده بود به کمک شاه طهماسب اول تاج و تخت خود را باز ستاند و به هند برگشت اما پس از چند ماه به طور ناگهانی و بر اثر سقوط از پله‌های کتابخانه‌اش فوت کرد. این آرامگاه با شکوه به دستور همسر وی حمیده بانو بیگم که با معماری ایرانی آشنا شده بود ساخته شداست. کار ساخت این بنا در سال ۱۵۶۲ یک سال پس از مرگ همایون آغاز و هشت سال به طول انجامید. این آرامگاه با الهام از مقابر ایرانی و فضای چهار باغ یا باغ جنت ساخته شده که اولین باغ به این سبک در هندوستان به شمار می‌رود.ورودی این مکان ۲۵۰ روپیه بود که واسه هندیا فقط ۱۰ می پرداختن یک مکان قدیمی جذاب که ارزش دیدن رو داشت و شکوه خاصی از خودش به نمایان گذاشته بود

در خیابون های دهلی هستیم و در اکثر جاهای صدای آواز و خوشی می آید با اینکه مردم هند قشر ضعیف جامع اشون بیشتره ولی با این حال خیلی شاد و خوش حال هستن و در خخیابون یک خانم مهربان به ما اینترنت رایگان هدیه داد که این بیانگر مهربان و مهمان دوستی این مردم است

در خیابان های دهلی گدا های زیادی وجود داره ولی همشون یه روحیه ی شاد و خوش حالی دارند و نکته ی جالب در مورد این بود که بعضی از این گدا ها در یک ردیف و در کنار هم نشسته بودن و گدایی میکردن

به یه بازار خیلی محلی و ضیف نشین دهلی رفتم که غذا ها و محصولات غذایی در این بازار ارضه میشد و من با توجه به این که در تایلند و مالزی تقریبا با خوردن غذاهای محلی مشکلی نداشتم اما هنوز نتونستم از غذا ها و محصولات غذایی محلی اینجا تست کنم

کلا سگها از دراز کشیدن تو خیابون احساس امنیت می کردن و این نشان میده که حیوان آزاری در این کشور کمتر دیده میشه و همان طور که گفتم مردم اینجا ذاتا آدم های مهربونی هستن

یکی دیگه از جا های که در روز دوم برنامه داشتیم که از آن دیدن کنیم معبد لوتوس بود

این ساختمان در سال 1986 ساخته شده بسیاری از جوایز بین‌المللی و محلی را برای معماری با شکوه خود به دست آورده است.این معبد با 9 استخر بزرگ احاطه شده و متعلق به فرقه ضاله بهایی میباشد و سالانه پذیرای گردشگران خارجی و هندی است که در آن به صورت آزادانه تبلیغ بهایی‌گری می‌شود…

گردشگران باید کفش های خود را برای دیدار از محوطه و داخل این معبد که در زمینی به وسعت 10 هکتار و با زیر بنای چند هزار متری به کفشداری تحویل دهند و با پای برهنه جهت احترام، دعا وارد این معبد که دارای جاذبه زیبای معماری است، شوند.

روز سوم سفر

صبح از پنجره ی هتل یهه صحنه ی عجیبی دیدیم که خیلی برامون جالب بود کنار همچین هتلی هایی یه ادمایی هستند که این طوری زندگی می کنن و اصلا وضعیت رفاهی خوبی ندارند

یه صبحانه ی عالی رو خوردیم  و بعد رفتیم به سمت استخر هتل تا انرژی بگیریم و روز مون رو با بانشاط آغاز کنیم

طبق برنامه ساعت ۱۲ راننده یه دنبالمون امد و قبل از اون هتل رو تحویل دادیم
از اون جا به ارامگاه گاندی رفتیم، کاندی یک فردی بود که سرنوشته 1میلیارد و 200 میلیون ادم رو تا امروز عوض کرده.

این آرامگاه از یک مرمر سیاه است که برای سوزانده شدن پیکر کاندی در سال 1948 به نمایش گذاشته شده است یک مکان کاملا ساده و یک محیط آرام…

دهلی رو ترک کردیم و به اگرا میریم که از دهلی تا اگرا مسافتی حدود 200 کیلومتر است از طریق 2 تا جاده میشد که به اگرا رفت ما از مسیر اتوبان امدیم راننده مبلغ ۷۰۰ روپیه (حدود ۳۵ هزار تومان ) بابت عوارضی پرداخت کرد جاده ۴ بانده و بسیار خوب بود
که کل مسیر کنار جاده درخت کاشته بودن و تمام مسیر تا چشم کار می کرد مزارع کشاورزی بود

پس از رسیدن به اگرا
بلافاصله به دیدن تاج محل از عجایب هفت گانه رفتیم

که این بنا به دستور شاه جهان یکی از پادشاهان هند به خاطر یاد بود همسر ایرانی اش بنام ارجمند بانو ساخته شده است و مکانی است که زبان برای توصیفش قاصره و حتما حتما در سفر تون به هند از مکان باشکوه و آرام دیدن کنید
شنیده بودیم بهترین زمان واسه دیدن این مکان با عظمت عصر و هنگام غروب خورشید هست و درست هم به موقع اومدیم…

برای ورود به قسمت اصلی یه کاور بهمون دادن
ورودیه ۷۵۰ روپیه معادل ۴۱ هزار تومان برای توریست ها بود

بعد از یه استراحت یک ساعته تو هتل و خدافظی با لیدرمون
به شهر بازی اگرا رفتیم که خیلی نزدیک به هتلمون بود
یه فضایی خیلی نوستالژیک
و خیلی خیلی شلوغ

از شهر بازی به سمت هتل میریم تا یه خستگی در کنیم و فردا اگرا گردی رو آغاز کنیم

برای فردا در اگرا میمونیم و جاهای دیدنی شهر رو میبینیم و ساعت دوازده شب اگرا را به سمت مذهبی ترین شهر هند یعنی بنارس یا همون واراناسی ترک میکنیم

روز چهارم سفر

سر میز صبحانه با یه گروهی آشنا شدیم که 4 نفر بودن و هم کلاسی، هر کدوم شون برای یک کشور بودن ولی همشون ت

ایالات متحده درس میخوندن و اولین سفر شون بود که حدود 2 ماه براش برنامه ریزی کرده بودن اول به آفریقا رفتن و تصمیم دارن از چند ها کشور و قاره رو دیدن کن

درس میخوندن

قلعه آگرا از دیدنی های هند میباشد که در قرن شانزدهم و به دست اکبر شاه، پادشاه مغول، در نزدیکی باغ‌های تاج محل در ناحیه آگرای هندوستان بنا شده است. این قلعه تاریخی که با مسجد و قصرهای زیبا و مجلل ساخته شده از سال ۱۹۸۳ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.

این مکان توسط دیوارهایی به ارتفاع ۲۱ متر و به طول ۴/۲ کیلومتر محصور شده است. همچنین اطراف دیوارها خندقی وجود دارد که به رودخانه یامونا متصل است.

به قلعه ی سرخ آگرا اومدیم یکی از دیدنی ترین قلعه های هند، جایی است که شاه جهان برای دیدن ساخت مراحل تاج محل به این جا می یومده و شاهد ساخت تاج محل بوده

چیزی که خیلی توجه ما رو به خودش جلب کرد شعر های بود که بر روی دیوار های این به زبان فلرسی هک شده بود…

بعد از اون به مک دونالد رفتیم و غذا خوردیم و جالب اینکه غذا هایی که با گوشت گاو باشه اینجا سرو نمیشه !!!!

بعد از خوردن غذا میریم که بازار این شهر رو ببینیم که خیلی نزدیکه به اینجا هست…

داخل محله های که در مرکز شهر آگرا بود با فاصله ی کمتر از 20 متر از خیابون اصلی بودیم، اما کثیف ترین نقاط دنیا محسوب می شد ما به داخل یکی از خونه های این محل اومدیم که اجاضه دادن از داخل خونشون فیلم بگیریم و میشه از داخل تصویر یه جورایی شرایط زندگی در این جا رو درک کرد

در برنامه ی ما یه ناهماهنگی پیش اومد و بیلیط رفت ما به ساعت 8.30 منتقل شد

و ازدحام جمعیت خیلی زیاد بود در راه آهن

قطار مون هم با یک ساعت تاخیر بالاخره امد و سوار شدیم

وارد قطار شدیم شرایط قطار خوب بود، ما توقع کمتری داشتیم حداقل شرایط خوبی که داشت این بود که بو نمیاومد مثل بقیه ی مکان های عمومی هند همین کافی بود که ما از قطار راضی باشیم

آگرا را به مقصد بنارس ترک کردیم…

نظر من در مورد آگرا و هند

مردم در مرکز شهر آگرا خیلی زیاد بوق میزنند و این شاید برمیگرده به سخن گاندی که به مردم هند میگفت انقدربوق بزنید تا این انگلیسی ها از اینجا برن اینجا بوق مفهوم واقیه رو که ت بقیه ی کشور ها داره نداره

در این چند روز متوجه شدیم که مردمان هند مردمان باگذشتی هستن این رو وقتی سوار قطار بودیم فهمیدیم که تا نیمه های شب چراغ کپه روشن بود و هیج کس کوچیک ترین اعتراضی نکرد و مورد بعدی داخل قطار این بود که روی تخت کسی نشته بودم که واسه یه کوپه دیگه بود و ساعت ها به خاطر من پایش را جمع گذاشت و خوابید بدون کوچکترین اخمی

انگار خوش اخلاق بودن و گذشت به پول و رفاه نیست یه اتفاق درونیه….شاید این جمله رو هندی ها خوب بهمون ثابت کردن

بنارس

روز پنجم

بنارس تو نگاه اول خیلی بزرگتر و پیشرفته تر از اگرا هست خیلی کمتر از اگرا بوق می زنند
فروشگاه ها و خیابان های پیشرفته تری دارند

به بنارس که رسیدیم در هتل مون مستقر شدیم

هتل ما از نظر موقعیتی دقیقا رو به رو ی رود گنگ قرار داره و فاصله ی ما تا رود حدودا 15 متر است

وارد بنارس که شدیم اولین چیزی که نظر ما رو به خودش جلب کرد بوفالو هایی بودن که در کنار رود گنگ داشتن آبتنی میکردن

برنامه ی تور ما برای امروز از ساعت 3.5 شروع میشه اول با قایق به رود گنگ میریم و بعد از اون ساعت 7 به یک فستیبالی جذابی در بنارس میریم و در آخر برنامه که جالب ترین بخش امروز هست به تماشای سوزاندن مردگان هندی در کنار رود گنگ میریم

برای فردا هم برنامه ی های متفاوتی و جالبی داریم که شب همان روز بنارس رو به مقصد بنبیی ترک میکنیم

ما سفر درون شهری بنارس رو آغاز کردیم بنارس یکی از پیشرفته ترین شهر های هند به حساب می یایید و از نظر تحصیلی بهتر دانشگاه ها و کتاب خانه ها در این شهر وجود دارد و بزرگ ترین عالم هند در این دانشگاه ها تعلیم وتربیت یافتن

به یکی از این کتابخانه های بزرگ شهر اومدیم

تون یکی از دانشگاه های بنارس 22000 دانشجو از سراسر جهان در اینجا درس میخونند و یکی از بزرگترین دانشگاه های هند هستش

بنارس یکی از مذهبی ترین شهر های هند بشمار میرود در اینجا به یکی از مراکز مذهبی هند رفتیم جایی که جزء مقدس ترین مکان های هند است

بردن گوشی به داخل ممنوع بود و هیچ فیلم و عکسی از این مکان ما نداریم ولی این مکان آنقدر زیبا و جالب بود که زبان ما برای توصیف او آجز است

در اینجا ذکری مانند صلوات رو همش تکرار میکردن و اکثر رفتار ها شون متشابه باش بقیه دین ها بود

این مکان فوق العاده شلوغ و در عین حال زیبا و دیدنی بود یکی از پیشنهاد های من برای سفر به همین مکان است

برای رفتن به فستیبال در طول مسیر به بازاری برخوردیم که واقعا اذدحام جمعیت داشت و شلوغ ترین جایی بود که تا الان دیده بودیم

من و کیان در رود گنگ روی قایق و به یکی از بزرگ ترین فستیبال های مذهبی دنیا که با شرایطی خاصی و در روز یک بار بین ساعت 6 تا 7.5 عصر برگذار میشه اومدیم

و هزاران نفر به اینجا اومدن تا این صحنه رو از نزدیک ببینند و صدای بلند زنگوله هایی که به گوش میرسه و هیجان اینجا رو بیشتر میکنه

بنارس شهری هست که انسان در هند اعتقاد دارند هرکس در این شهر بمیرد آمورزیده میشه و مستقیم به بهشت میره خیلی در هند در اواخر عمر شون میان در اینجا زندگی میکنند تا در شهر بمیرنند

بنارس واقع شهر عجیبی هست و ما هنوز نتونسیم بطور کلی از راز های این شهر پی ببریم

برگستنه یه دوچرخه کرایه کردیم و به مراسم سوزاندن مرده های هند رفتیم در مسیر من از آقای راننده خواستم که پشت رول بشیم و واقعا رانندگی در هند بسیار سخته…

مرده سوزانیه هند

ت بنارس دو تا جا برای سوزاندن مرده ها وجود دارد به فاصله های 500 تا 1000 متری که یکی شون مخصوص هندو ها بود و یکی هم برای بقیه ی مذاهب استفاده مشد ما به قسمت دوم یعنی جایی که همه ی مردگان رو میسوزاندن رفتیم

مردی که در اونجا زندگی و کار میکرد برای ما توضیح داد که من هفت نسل قبل از خودم در اینجا کار و زندگی میکردن و میگفت که من پیش بینی میکنم که نسل های بعد از من هم در همین جا کار و زندگی کنند او میگفت که هر موقع کسی میمیره و به اینجا مییارنش اول بند او را میشویند بعد یه روغن مخصوص به او میزنند و بعد اگر مرد باشه اورا داخل پارچه ی سفید میکنند اگر زن باشه او را داخل پارچه ی قرمز و او را روی چوب بامبو میزارند و چهار نفر از نزدیکان او جسد را به کنار رود گنگ میارند و می سوزونند

افردا فقیر که میمیرند طبیعتا پولی ندارند که در اینجا سوزانده شوند ولی انسان های میان اونجا پول میدن که برای این افراد فقیر چوب جمع بشه و با اون چوب های جمع شده این افراد رو میسوزانند

انسان های معمولی که به اونجا میان 7000 روپیه و انسان های پولدار 10000 روپیه برای سوزاندن مردگان شون باید بپردازند

در اینجا هر مرده را رو یک تسمه قرار میدن و به ازای هر فرد 360 کیلو چوب نیاز هست تا جسد او کاملا پودر بشود و میانگین 3 ساعت برای هر نفر زمان نیاز هست و از جسد هر فرد چیزی حدود 400 گرم باقی میمونه که اون رو داخل رود گنگ میریزند

5 درصد افراد در هند سوزانده نمی شوند بچه های زیر 10 سال زن های بار دار افرادی مار نیش شون زده و افراد جزامی و معلول که به این افراد سنگی وصل میکنند که سنگین بشن و داخل آب فرو برند

در اینجا کسانی که جسد شان در رود گنگ بندازند و یا خاکستر اون را در این رود بریزند آن را عاقبت بخیر میدانند

و بسیار صحنه های جذاب تری ما دیدیم که شاید این چند خط ماه عسل کمترین ش بود

روز شیشم

صبح ساعت ۶ صبح به وقت محلی قرار با قایق به داخل رود گنگ بریم و منتظر طلوع خورشید باشیم

این لحظه اینقدر زیبا هست که حاظریم به خاطرش از خواب ناز خودمون بگذریم

در مسیر یک مراسم سوزاندن مرده را در کنار رود گنگ دیدیم

در نهایت رسیدن به هتل برای سرو صبحانه در کنار رود گنگ در فضای باز

بعد از خوردن صبحانه به یک تولیدیه ساری بافی رفتیم که این ساری ها رو از محل های فقیر نشین میاورن و اینجا تبدیل به پارچه میکنند

به محل مسلمان نشین بنارس اومدیم جای که تمام مسلمانان در اینجا زندگی میکنند و در این محدوده 5 مسجد برای مسلمانان وجود داره به فاصله ی تقریبا 20 متری و جالب ایجاست که مسجد شیعیان و سنی ها جدا گدانه هست

و در هند اینگونه هست که مذاهب مختلفی زندگی میکنند ولی هیچ کس به اعتقادات دیگری کاری ندارد و جا هایی هست که مردمان مختلفی در کنار هم زندگی میکنند با اعتقادات متفاوت ولی هیچ موقع به زندگی هم دخالت نمیکنند

به هتل میریم تا آمده شیم برای رفتن به بمبئی

این در حالی است که به خیلی از سوال ها مون در مورد این شهر رسیدیم ولی هنوز بنارس برای ما یه شهر عجیب و پر از مسائل مختلفه

به همراه آقای سوباسا راننده ی ماشین مون به فرودگاه میریم

و در ساعت 5.45 دقیقه بنارس رو به مقصد بمبئی در جنوب شرقی هند ترک میکنیم

فاصله تا بمبئی ۲۲۰۰ کیلومتر

کیان با تجربه ۲ بار سفر به هند معتقد بود که هر کسی به هند سفر کنه و واراناسی رو نبینه انگار درک کاملی نسبت به هند نداره

بمبئی

همون طور که می دونید بمبئی از مهم‌ترین شهرهای کشور هند هست
بمبئی در زبان هندی به معنای ساحل خوب است. این نام را استعمارگران پرتغالی بر این شهر گذاشتند . در سال ۱۹۹۶نام این شهر به «مومبای» تغییر یافت که نام یکی از خدایان زن هندی است. اما در خارج از هند، این بندر بزرگ همچنان به بمبئی معروف است.
بمبئی یکی از شهرهای بزرگ و پرجمعیت هندوستان و پایتخت تجارتی آن به شمار می‌رود.
ما هم اکنون در فرودگاه بمبئی هستیم

روز هفتم

به مرکز شهر بمبئی اومدیم که در جنوب فرودگاه قرار داره

بمبئی یک شهر بزرگ و مدرن هست که علارقم سه شهر قبلی از حالت روستایی بودن خارج میشه قسمت جنوبی این شهر رو دریا محاصره کرده و جنوب این شهر کاملا ساحلی هست

مرکز این شهر که قدم میزدیم شاهد ماشین های گرون قیمت بودیم و اکثر خیابان ها دو بانده هستن و رانندگی در خیابان ها آسان تره و کمتر از بقیه ی شهر های هند بوق میزنند

سگ و گاو در خیابان کمتر دیده میشه و نسبت به سه شهر قبلی که دیدیم این شهر خیلی تمیز تره و یه حالت اروپایی داره و در برخی از قسمت هاش محله های فقیر نشین هم وجود داره ولی نسبت به بقیه ی شهر های هند کمتره

هتل ها تو این شهر به نسبت تمام شهر های که تو برنامه داریم گرون تر هست
ولی کرایه بسیار ارزون!
مثلا یه تاکسی دربست در یک مسیری که حدود ۵ کیلومتر مسافت داره و با توجه به ترافیکی ۲۰ دقیقه طول میکشه تا به مقصد برسی حدود n روپیه باید بپردازیم

دروازه هند

دروازه ای رو به دریا که در سال 1924 برای یاد بود سفر پادشاه انگلیسی و همسرش ساخته شده بود

ججالب اینجاست که در سا 1948 استمار گران انگلیسی از همین دروازه خاک هند را ترک کردن

در کنار این دروازه هتل تاج محل قرار دارد این هتل از ظاهری شیک و امکانات رفاهی عالی برخوردار است و همان طور که از نامش پیدا ست سبک ممعماری تاج محل در آن به کار رفته این هتل از خاص ترین هتل های دنیا ست و اقامت در آن شبی 200 دلار میباشد

پیشنهاد میکنم حتما اقامت در این هتل رو تجربه کنیم … من و کیان تصمیم دریم تا هتل خودمون رو تحویل بدیم و این هتل رو برای یک شب رزرو کنیم

Marin drive یک خیابان اصلی به طول 3 کیلومتر در کتار ساحل آرام که پیاده رو بزرگی داشت و عصر ها هرکس بسته به خواسته هایش به انجا میرفت

برخی برای ورزش کردن می یومدن بعضی ها رو به دریا نشتن و ریلکس میکنند و برخی زوج های عاشق به اینجا میان و در پیاده رو با هم قدم میزنند بعضی ها در جمع دوستانه نشسته اند و آهنگ گوش میکنند

این پیاده رو از نظر ارزش ملکی گران قیمت ترین های دنیاست و دفاتر شرکت های بزرگ و مهم هند و اکثر کنسرت های بزرگ هندئ در اینجا برگزار میشود

با یک فرد هندی در اینجا آشنا شدیم که می خواستیم ازش آدرس بپرسیم ولی یواش یواش با هاش همراه شدیم و شام رو با هم سه تایی خوردیم

به انتهای Marin drive رسیدیم در کنار ساحل تصمیم گرفتیم غذا بخوریم چون ناهار خوبی نخوردیم شام رو پیتزا سفارش دادیم

جالب اینجا بود که موقع سفارش دارن و قتی می خواست به خدمتکار اونجا تعداد غذا رو بگه من متوجه این شدم که چقدر تلفظ اعداد شون با ما یکیه و انگار دارن اعداد فارسی رو میگن ولی با کمی لحجه….

غذا در هند

اولین چیزی که در غذا خوردن در هند باید در نظر داشته باشید استفاده نکردن از گوشت قرمز و به ویژه گوشت گاو است به دلیل اینکه هندی ها احترام به گاو ها میگذارند

ولی با این حال ما ایرانی ها آدم های هستیم که به راحتی میتونیم غذا های سنتی کشور ها تست و حتی برا مدت طولانی استفاده کنیم در تایلند و مالزی که بودیم به راحتی از غذا های محلی اونجا استفاده میکردیم ولی در هند به دلیل کثیف بود سه شهر قبلی نتونستیم از غذا های محلی استفاد و بمبئی این فرصت رو به ما داد که پیتزا های هند رو برا اولین بار تست کنیم

اینجا قسابی یه صورت خیلی کم دیده میشه شاید در بمبئی شهر به این برزگی ما یکی الا دو تا قسابی دیده باشیم و این در حالی است که در هند گیاه خواری رواج زیادی دارد و در رستوران ها، فست فود ها و حتی در مکدونالد ها لیست غذا های گیاهی وجود دارد

جالب اینجاست که اگر در یک فروشگاه مکدونالد اگر بدون اصلاع در خواست همبرگر کنید انگار که در خواست مواد مخدر کردید

فلفل در غذا های هند زیاد به کار میرود و همان طور که میدانید فلفل و کشور هند دو اصل جدا ناپذیر هستن و اینکه چرا هندی ها انقدر فلفل مصرف میکنند بر میگرده به دلایل تاریخ این کشور

در پایان روز چند تا فروشگاه چرم هند رو بازدید کردیم
و یک ساعتی پیاده به خیابان های اطراف هتل رفتیم
و مردم و خوانواده هایی که تو پیاده رو خوابیده بودن رو می شد دید بعضیاشون چنان به خواب عمیق رفته بودن که انگاری هیچ ماشین و بوق و ازدحام جمعیتی وجود نداشت بدون هیچ زیر انداز یا حتی بالشتی ….

روز هشتم

یه پکیج تور گردیه یک روزه در بمبئی رو با قیمت 8 دلار برای امروز رزرو کرده بودیم  ولی کمی دیر از خواب بلد شدیم و ساعت 12 خودمون رو به دوستانی که از ساعت 9 این تور رو شروع کرده بودن رسوندیم

سوار یک اوتوبوس قدیمی شدیم و به همراه یک گروه توریستیه هندی و خارجی…

به یک میوه فروشی بزرگ در بمبئی آمدیم جای که هر نوع میوه ی برای هر فصلی که بخواهید پیدا میشه

به بزرگ ترین معبد بمبئی اومدیم جایی که مراحل امنیتی زیادی داره و گوشی هر فرد رو جلو ی در ازش تحویل میگرفتن و برای ورود شرایت سختی داشت

جلوی در چند مغازه ی گل و شیرینی فروشی داشت که مردم از اون خرید میکردن و برای معبد هدیه میبردن

بعد از معبد به خیابان گردی رفتیم

به محله ای برخوردیم به اسم بالیوود که تمام خواننده ها بازیگران و افراد  مشهور هند در آنجا زندگی میکردن و در عین حال در همون محله افراد زندگی میکنند که زیر خط فقر اند و زندگی این دو گروه از مردم در کنار هم قابل تصور بود

به یه صحنه ی جالبی برخوردیم افراد زیادی جلوی در خونه ی شاهرخ خان جمع شده بودن که با ایشون عکس بگیرند ولی چون ایشون رو پیدا نمیکردن با در خونه ی ایشون عکس میگرفتن

و این کار شون واقعا جالب و ذهن دور بود ….

امروز تمام تلاشمون رو کردیم تا هر چه بیشتر با بمبئی آشنا بشیم هر چند که این شهر می توانست زمان بیشتری به خودش اختصاص بده
فردا بمبئی رو به مقصد گوا ترک خواهیم کرد

روز نهم

پرواز امروز ما ساعت 1.20 دقیقه ست که ما الان 45 دقیقه فرصت داریم

قبل از حرکت متوجه شدیم که بمبئی دو تا فرودگاه داره و ما باید به فرودگاه بین المللی بریم برای پرواز گوا

یه دربست گرفتیم و به سمت فرودگاه حرکت کردیم الان داخل ترافیک گیر کردیم امیدوارم که به موقع به پرواز مون برسیم

یه چیز جالب که ما در این چند روز ازش پی بردیم این بود که ت هند الارقم این که میگرفتن اکثر زبان انگلیسی بلد اند ولی طوری نیست و اقلب افراد اینجا به انگلیسی مسلط نیستن

ما امروز سوار ماشین که شدی برای رفتن به فرودگاه راننده ماشین با اینکه در طول روز با آدم های زیادی در ارتباطه ولی هیچی انگلیسی بلد نبود

از پرواز جا موندیم😐

عوامل زیادی دست یه دست هم داد تا ما از پرواز جا بمونیم
عدم توجه به داشتن ۲ فرودگاه داخلی در بمبئی
ترافیک خیلی زیاد یه علت روز تعطیلی هندی ها (شنبه)
بستن راه بین دو فرودگاه به علت تعمیر جاده
و بسته شدن گیت یک ساعت قبل پرواز
و در نهایت خیلی ریلکس بودن ما در صبح امروز😬

جاموندن امروز ما باعث شد که بیشتر در بمبئی خوش بگذرونیم و جا های تفریحی و پاساژ های بمبئی بیشتر ببینیم و کمی هم خرید بکنیم

از پاساژ های مجلل و شیک و مدرن بمبئی که خارج شدیم با فاصله ی کمتر از 10 دقیقه به خانواده هایی رسیدیم که جا برای خواب نداشتن و شب رو در کنار خیابان صبح میکردن

این نشان دهنده ی اینکه اختلاف طبقاتی در هند زیاده…

صبح همگی بخیر
امروز با مدیریت محمد کیان ۲ ساعت قبل پرواز رسیدیم و تا لحظات دیگر بمبئی رو به سمت گوا ترک خواهیم کرد

طول پرواز یک ساعت فاصله حدود ۱۲۰۰ کیلومتر

از فردگاه خارج شدیم و یک ماشین دربست گرفتیم تا به سمت مرکر شهر بریم

قصد داریم یک هتل پنج ستاره خوب با تمام امکانات رزرو کنیم برای این سه شبی که در گوا هستیم

گوا

شهر گوا حدود ۲۳۰۰ سال قدمت دارد
جمعیت گوا یک و نیم ملیون نفر (کمتر از دو دهم درصد کل جمعیت هندوستان)است
گوا از قرن 16 میلادی تا 1961 میلادی حدود 450 سال در تصرف و سلطه دولت پرتقال بود

گوا هرچند کوچکترین ایالت هندوستان است اما زیبا ترین و تمیز ترین شهر این کشور محسوب می شود

گوا در اولین نگاه مناظر طبیعی و خیره کننده ای داشت سواحلی زیبا و بکر که با شن های سفید پوشانده شده بود اوج زیبا یی در این شهر یک دفعه به یک شهر معمولی تبدیل میشد و این پارادوکس یکی از ویژگی های این شهر بود

برای گشت و گذار در این شهر بهترین گزینه اجاره موتور سیکلت هست که ما هم همین کار رو انجام دادیم

در گوا انواع ساحل ها وجود دارد که هر کدام از این سواحل یکی ویژگی منحصر به فرد رو به خودش اختصاص داده

یکی نقشه ی توریستی گرفتیم تا با موتور جا های دیدنی گوا رو از نزدیک ببینیم

اول به کلیسا رفتیم…

ما برای الین بار مون بود که یک مراسم مذهبی رو از نزدیک میدیدیم که این اتفاق برای ما در کلیسا ی گوا رقم خورد

روز دهم

بعد از سرو صبحانه می ریم که با موتور نقاط دیدنیه گوا رو ببینیم

امروز تصمیم داریم که نقاط دیدنی گوا رو زیر پا بگذاریم و فردا هم به ورزش های آبی این شهر بریم…

به ساحل باگا میریم و بعد از اون به ساحل انجونا…

ساحل باگا

این ساحل یکی از تمیز ترین ساحل های گوا هست. در اینجا انواع غذاهای دریایی ونوشیدنی های لب دریا را می توان استفاده کرد.

در رو به رو ی ساحل معبدی بود که توجه  مارا به خودش جلب کرد، در این معبد گاو های مقدس رو ستایش میکردن

این اولین جایی بود که گاو را به معنای واقعی میپرستیدند.

تصور ما قبل اومدن به هند این بود که در اکثر جا های هند میشه گاو مقدس دید ولی این اولین باری بود که با این صحنه مواجه میشدیم

در  آنجا افرادی بودند که به نزدیکی گاو می آمدند و دست بر سر و روی گاو میکشیدند و  به عنوان تبرک به صورت خود میکشیدند

گاو های متفاوتی با ظواهر خاصی در این معبد وجود داشت که هر کدام بمعنا ی یک نماد بود

ساحل انجونا

این ساحل به علت داشتن صخره های سنگی خاصی با اشکال متفاوتی که در آن وجود داره شهرت خاصی پیدا کرده

صخره های جالبی که میان آنها خرچنگ ها و انواع موجوات دریایی زندگی می کنند

توصیه میکنم که برای رفتن به این ساحل حتما دوربین همراه خود داشته باشید

در این ساحل بازار کوچیکی وجود داره که در آن انواع بدلیجات و پوشاک بفروش میرسند پیشنهاد من خرید آناناس تازه با قیمت کمتر از یک دلار از دست فروش های این بازارچه هست

برای بازدید از این جزیره 2 الا 3 ساعت زمان مناسبی هست

همانطور که میدانید گوا یک ایالت هست و چند شهر رو در خودش جا داده ما امروز به شهر بانجی آمدیم که یکی قدیمی ترین شهر های گوا هست و در مرکز گوا قرار داره

واقعا شهر زیبا و اورپایی ماننده هستش و پیشنهاد میکنم از این شهر دیدن کنید

به کلیسا ی آقای فراتسیس اومدیم فرانسیس زاویر مقدس، نخستین مبلغ مسیحیت در گوا بود که سال ۱۵۴۲ وارد گوا شد و ۱۰ سال در اینجا ماند و طی این ۱۰ سال به ژاپن، مالزی، اندونزی و سری لانکا هم سفر کرد. در راه رسیدن به چین، بیمار شد و در روز سوم دسامبر ۱۵۵۲ در یک جزیره درگذشت.

جسد این مرد 40 روز بعد از فوت به اینجا رسیده و پیکر ش رو مومیایی کرد

پیکر مومیایی شده در تابوتی شیشه‌ای و بر روی یک طاق بلند و در پشت حصار شیشه‌ای قابل رویت است

بیش از ۴۵۵ سال است که پیکر این مُبلغ اسپانیایی کیش مسیحیت در گوای کهنه است. مردم محلی معتقدند که جسد او مومیایی نیست و به‌طور طبیعی همین‌طور حفظ شده است. هر ده سال یکبار جسد را از طاق بیرون می‌آورند تا بازدیدکنندگان کلیسا یتوانند او را از نزدیک ببینند

در خیابان های گوا درخت میوه ی جکفروت وجود داشت که در جنگل های استوای نمونه ی زیادی دارند این میوه گاهی به 50 کیلو هم میرسه و جالبی بعضی موقع ها در جنگل ها این میوه انسان ها رو میکشه یا قطع نخا میکنه

امروز حدود ۱۰۰ کیلومتر با موتور به گردش و دیدن نقاط گوا پرداختیم
گوا شهر شلوغ و با سواحلی گوناگون بود

با توجه به داشتن اقیانوسی عظیمی که در این شهر وجود دارد  اما خبری از ماهی فروشی و رستوران های دریایی نبود
و این واسه ما کمی عجیب بود

وجود کلیسا وسط خیابان ها احتمالا اشاره به مذهبی بودن اهالی این شهر داره

و همچنین به این شهر، شهر کلیسا میگوییند و پر از کلیسا و معابد معروف هست
چیز جالبی که در این چند روزه از هند فهمیدیم رانندگی تو هند خیلی بدون احتیاط و بدون هیچ حساب و کتابیه اما ما تو این ۱۲ روز کوچکترین تصادفی ندیدم

من و کیان به این نتیجه رسیدیم هر کسی تو هند رانندگی کنه احتمالا در تمام نقاط دنیا می تونه راننده خوبی باشه

روز یازدهم

وقتشه که بریم شنا و ورزش های آبی و تفریحات پر هیجان رو تجربه کنیم

اول به سراغ پاراگلایدینگ رفتیم

پاراگلایدینگ یا پاراگلایدر یک ورزش تفریحی و رقابتی و همچنین مخاطره ای است.

ما برای اولین بار بود که میخواستیم این ورزش رو تجربه کنیم….

ساحل ارامبول

ساحلی که امروز رفتیم ارامبول نام داشت.
بهترین ساحل گوا بود از جهت شنا کردن و لذت بردن و همچنین آفتاب گرفتن در ساحل.

شنا کردن در این ساحل زمانی زیبا میشه که قسمت شرقی برکه ی آب شیرین رو در کنار این ساحل وجود داره و لذت هم زمان شنا در آب شور و شیرین فراهمه

در کل در مقابل بازار هایی که در دیگر کشور ها وجود دارد میشه گفت گوا جای مناسبی واسه خرید های هدفمند نیست
اما با این حال دو مرکز خرید بیگ بازار و کوکو رو می توان نام برد
میوه ها خیلی ارزون بودن مخصوصا اناناس و نارگیل

باید اشاره کرد که اگه کسی به غذای تند حساس باشه کمی با سیر شدن در این کشور مشکل داره

شب را در گوا هستیم

و فردا این شهر رو به مقصد ایالت کرالا ترک می کنیم
و اینقدر جاذبه برامون که سفر به سریلانکا رو به عقب انداختیم تا این جاذبه رو از دست ندیم.

کرالا

ایالتی در جنوب کشور هند است که خط ساحلی طولانی و زیبایی با دریای عرب دارد.

مرکز آن شهر تریواندروم، کوچی و کوزیکود از دیگر شهرهای بزرگ این ایالت هستند و ما ایشالا تا ساعاتی دیگر به کوچی پرواز داریم.

همچنین کرالا تنها دولتی در هند است که نرخ باسوادی در آن 100٪ می‌باشد.

این ایالت با بالاترین سطح سواد، کمترین میزان فساد، کمترین میزان خودکشی و بیشترین میزان طول عمر در هند، است اگر به هند سفر کنید و کرالا را نبینید مانند این است که نیمی از هند را نادیده گرفته اید

روز دوازدهم

امروز روز خاصی برای ما بود ۲ بار پروازمون به عقب آفتاد
پرواز دوم مون کنسل شد و شرکت هواپیمایی ایراندیا پرواز دوم رو با شرکت هواپیمایی جت ایرویز مچ کرد.

رفتار این شرکت هوا پیمایی قابل توجه بود

تمام توجهشون رو جلب کرده بودن که هیج مسافری جا نمونه یک ساعت بعد بود که بارمون قرار بود برسه
وقتی رسیدیم دو تا خانم که کارمند این شرکت بودن آمدن و خوش آمد گفتن
بابت این اتفاق عذر خواستن و در طول این یک ساعت تاخیر با چای و نسکافه و یه خوراک برای شام از ما پذیرایی کردن
تا زمانی که وسایلمون به دست ما رسید

بالاخره به کرالا رسیدیم

امشب رو در الاپی هستیم
فردا صبح قراره سوار قایقی بشیم که مثل یک خانه روی آب هست و یک روز کامل و به دنبال اون شب رو در قایق روی مردابها و رودهای الاپی باشیم و نقاط زیبای اونجا رو برسی کنیم
همیشه این یکی از فانتزی های من بود که یک خونه ی روی آب داشته باشم

جالبه که در این خونه ی روی آب برنامه غذایی یک روزت رو خودت تعیین می کنی داخل این قایق تفریحی آشپزخانه کاملا حرفه ای وجود داره برای آشپزی کردن خدمه

روز سیزدهم

بالاخره صبح یکی از این قایق ها رو انتخاب کردیم… تا امروز رو با هاش به گردش روی آب بپردازیم

کیان میگه: آدم اینجا احساس شاه بودن داره یه قایق کامل با تعدادی خدمت کار که همه هدفشون خوش بودن ماست

واقعا حس عالیه تجربه ی زندگی در روی آب و هیچ جوره نمیشه با عکس و ویدیو این رو منتقل کرد و و لت واقعی رو میشه در این جا تجربه کرد

ناهار رو تو قایق اختصاصی تو این شرایط من و کیان امتحان نکرده بودیم

خیلی جذابه

بعد از ناهار یه استراحت یک تا نیم ساعته داشتیم که در این فاصله توانستیم با بومی های این منطقه آشنا بشیم یک روستا ی کوچیک در کنار آب و چیزی جالبی که دیدیم پیر زنی بود که داشت روزنامه میخوند واقعا در این فضا ی روستا مانند عجیب بود و راسته که میگن میزان سواد 100%

دوستان تا لحظاتی دیگر برنامه ماهی گیری داریم….

خیلی جالب بود برامون که در کنار رود، ماهی فروشی وجود داشت که میشد ماهی بخری و برای وعده ی غذایی روی آب استفاده کنی

شام شب با شاه میگو

روز چهاردهم

یه صبح زیبا یه صبحانه سالم در مردابهای الاپی

صبح در مسیر بومی هایی رو دیدم که داشتن صید صدف میکردن …

امروز بعد از قایق سواری به کوچین امدیم و به لولو مال رفتیم
بزرگترین مرکز خرید کوچی بود و فستیبال خرید هر سال اونجا انجام میشد که ما تا شب در اون جا موندیم

شام شب رو پیتزا هات خوردیم و به جرات می تونیم بگیم این نزدیکترین غذا در کل سفر هند به غذای ایران بود

سفر هند فردا به امید خدا به پایان میرسه و به سمت سریلانکا می ریم
پرواز ساعت ۹ به وقت محلی هست

هند رو با خاطرات زیادی ترک می کنیم
وقتی از هند اطلاعاتی می گرفتم کاملا با تجربیاتی که تو این سفر به دست اوردیم متفاوت بود.
هند تجربه ای متفاوت زیبا و بسیار جالبی بود

سفر هند تمام شد و در اخرین روزای سفرمون به سریلانکا میریم
سفر زندگیتون پر خاطره وزیبا

حمیدرضا رضایی اردیبهشت 1400