پاییز بود و قیمت تورهای آذربایجان به شدت کاهش پیدا کرده بود.

با برآوردِ هزینه، به این نتیجه رسیدم که سفر با تور مسافرتی، مقرون به صرفه تر هست.

پس من و کیان همسفر (هندم) یه تور 7 روزه به باکو رزرو کردیم، تا پاییز آذربایجان را تجربه کنیم.

باکو پایتخت جمهوری آذربایجان، بزرگترین شهر و همچنین بزرگترین بندر این کشور هست.

باکو نامی پهلویست که از «بادکویه» گرفته شده است.

جمعیت این کشور حدود 10 میلیون نفر و مردم این کشور ترک زبان هستند و فرهنگی شبیه به فرهنگ ایرانی ها دارند…

پرواز ما از ایران به باکو 1 ساعت و 30 طول کشید، فرودگاه باکو بسیار زیبا و تمیز بود و نظرمون رو به خودش جلب کرد.

برامون جالب بود که چرا باکو کشوری به این کوچکی میبایست فرودگاهی بهتر از ایران داشته باشد!

آب و هوای آذربایجان در آبان ماه، ساحلي و مطبوع بود و البته در شب، هوا کمی سرد میشد.

در روز اول سفر، پکیج شهرگردی، به همراه ناهار رایگان توسط تور ما، رزرو شده بود.

اولین برنامه ی تور شهرگردی، پارک مفاخر باکو بود جایی که آرامگاه دانشمندان و سیاستمداران آذربایجانه و تندیس هر یک از این شخصیت ها بر سر مزارشان قرار داشت

فضایی بزرگ، شبیه به پارک و موزه، که میشد با افراد برجسته ی جمهوری آذربایجان آشنا شد

برج های شعله

مقصد بعدی ما پارکی بود در کنار برج های شعله ی باکو

سه آسمان خراشِ آبیِ شیشه ای، که بلندترین برج های باکو به حساب میان و به شعله های آتش شباهت دارند.

در واقع این برج ها نمادی از کشور آذربایجان به حساب میان.

بعد از عکاسی از مناظر زیبایی که از بالای این پارک دیده میشد، به سمت ناهار و دورهمیِ تور رفتیم، فضای گرم و صمیمی که در آن انواع کباب ها وجود داشت.

معمولا در برنامه های رایگان تور، يه وعده ی غذایی معمولی، مك دونالد يا kfc ارائه میشه در صورتی که ناهار امروز خیلی مفصل در یک رستوران شیک همراه با یک موزیک زنده سرو شد.

بعد از ناهار با سرویس های تور به هتل برگشتیم و بعد از یک ساعت ورزش و استفاده از جکوزی و سونا ی داخل هتل، به یک رستوران محلی رفتیم. جالبه بدونید تو آذربایجان غذاها خیلی به ذائقه ما ایرانی ها نزدیکه و رستوران هایی دارن که تا دیر وقت باز هستن.

آرامش و محبتی که از طرف مردمِ این کشور منتقل میشه، آدم رو یاد روز هایی میندازه که این کشور قسمتی از میهن ما بوده، همچنین امنیت رو میشه در نیمه  شب در خیابان های تاریک احساس کرد.

بعد از ساعتی پیاده روی با یه تاکسی حدود 3 دلار به هتل برگشتیم.

روز دوم سفر

برنامه ی امروز ما گشت و گذار از مرکز شهر و دیدن مراکز مهم خریدِ باکو بود. ابتدا به مرکز خرید «مترو پارک» رفتیم، یه جای کوچیک که برند های مهم دنیا رو تو خودش جا داده.

نکته دیگه اینکه در باکو اکثرا زبان انگلیسی، بلد نیستن و حتی فارسی رو بیشتر بلدند. امروز صبح می خواستیم یه موتور کرایه کنیم هرچی به زبان انگلیسی صحبت کردیم متوجه نشدن ولی وقتی “کرایه” رو به فارسی گفتیم راحت منظور ما رو فهمیدن احتمالا اکثر کلمات ما در ترکیه آذربایجانی به کار میره.

خیابان نظامی

تصمیم گرفتیم با مترو به سمت پاساژ 28 باکو و خیابان نظامی(nizami street) که بی شک، زیباترین خیابونِ سنگفرش شده ی باکو هست، بریم.

پیشنهاد میکنم حتما به این منطقه ی بسیار مشهور پایتخت برید و قسمتی از سفرتان را به گشت و گذار و در صورت تمایل، خرید تو این منطقه اختصاص بدین.

برای خرید کارت مترو، 2 منات پرداخت کردیم و 4 منات شارژش کردیم، برای هر بار سوار شدن “دودهم” منات از حسابمون کم میشد.

بعد از گشت و گذار های حسابی، به سمت خرید میوه های محلی آذربایجان رفتیم .

توضیح: (تو ویدیو میوه آخر اسمش گواوا هست که ما اونموقع اسمشو نمیدونستیم).

قیمت ها در آذربایجان

قیمتِ غذاها در آذربایجان، کاملا متعارف هست. مثلا یه ساندویچ گوشت حدود 1.5 دلار

هرکیلو گوشت گاو در آذربایجان حدود 6 دلار

و قیمت بنزین لیتری (حدود نیم دلار) میشه.

روز سوم

به «ايچری شهر»، شهر قديمي يا ارگ باکو رفتیم

ايچري شهر، به معنای شهرِ داخلی هست این منطقه از باکو بخش باستانیِ این شهر محسوب میشه و یه جورایی هسته ی شهر باکو به حساب میاد.

بناهای قدیمی که در ارگ باکو وجود دارد:

مسجد باستانی محمد، گورستان تاریخی ایچری شهر، برج دختر قیز قلعسی، سرای بزرگ و کاخ شیروان شاه هست که مهم ترین این بنا ها قیز قلعسی”برج دختر”(به انگلیسی: Maiden Tower) از آثار دوره ی ساسانی هست.

این اثر تاریخی در قرن ۵ و ۶ میلادی شروع به ساخته اولیه شده و قرن ۱۲ (مرحله دوم) ساخت رو تا تکمیل این برج، ادامه دادن

که البته این قلعه، در روزگار کهن، نیایشگاه آناهیتا بوده و زرتشتیان برای زیارت به آنجا می‌رفتن

این شهر قدیمی جاییه که در سفر به آذربایجان حتما باید ازش دیدن کرد.

بعد از دیدن شهر قدیمی به «بلوار ساحلی» که بزرگ ترین مسیر پیاده روی این شهر هست رفتیم، در واقع، بلوار ساحلی جاده ایه برای پیاده روی در کنار ساحل، که تا 30 کیلومتر امتداد پیدا کرده است.

برای خوردن ناهار، به یه رستوران شیک در کنار دریا رفتیم. این پارک و ساحل زیباش، فضای مناسبی برای عکاسی و قدم زدنه.

غروب به مرکز خرید «بلوار پارك» رفتیم. این مرکز خرید در 6 طبقه، یکی از مهم ترین مراکز خرید باکو محسوب میشه اما باز هم بدون هیچ خریدی به هتل بازگشتیم!

نکته:ما “هالوین” در آذربایجان بودیم و این موضوع کیفیت سفر مارو بیشتر کرده بود.

بازار صدرک

صبح روز چهارم سفر، با راننده ای به نام عثمان آشنا شدیم که قرار شد 3 روزِ باقی مونده از سفر رو، با ماشینش در اختیار ما باشه.

عثمان مردی مهربان و لیدری بسیار قوی بود که ما هنوز به عنوان یه دوست باهاش در ارتباطیم. همراه عثمان، به «بازار صدرک» رفتیم که حدود 20 کیلومتر، بیرون شهر باکو بود. این بازار به شکل سوله های بزرگ در کنار هم درست شده.

جایی که خبری از برندها نیست و جنس ها از نظر کمییت و کیفیت مثل بازار بزرگ تهران خودمونه.

به مرقد فاطمه صغری (بی‌بی هیبت) یکی از دختران امام موسی کاظم (ع)، که خارج از شهرِ، رفتیم

این مکان، در میان اهالی این منطقه، به مسجد حضرت فاطمه زهرا(س) معروفه، که در زمان صفویه ساخته شد و بعد از تسلط استالین بر این سرزمین، اون رو تخریب کردن.

پس از فروپاشی شوروی، این مکان وقف و بازسازی شد.

(بی بی هیبت)، بین شهر باکو و بازار صدرک قرار داره.

به شهر برگشتیم، به پیشنهاد عثمان به رستوران “بی بی”(bi bi)، که یه رستوران ایرانی بود رفتیم و یه غذا ی ایرانی، همراه با سبزی تازه خوردیم.

ماساژ در آذربایجان

بعد از نهار، عثمان ما رو به یه مجموعه ی vip ماساژ، معرفی کرد که برای رفع خستگیمون در این چند روز سفر واقعا نیاز بود.

یکی از جاذبه های سفر ما، همین سالن ماساژ بود، چرا که این مجموعه، به صورت خصوصی، خدمات ارائه می داد.

یه مجموعه ی کامل، با دو حمام سنتی، سونای خشک، بخار و جکوزی، همراهِ یه سالن ورزشی کوچیک، که به صورت ساعتی، قابل کرایه کردن بوذ

و هر کسی به همراه یه خدمتکار خانم، که کار ماساژ، شستشو و لیف کشیدن رو انجام می دادند، می تونست برای یک یا چند ساعتی از خدمات اینجا استفاده کنه.

هزینه ی این خدمات، که حدود 2 ساعت کرایه ی این مجموعه، به همراه دو خدمتکار برای من و کیان، حدود 40 دلار امریکا شد.

آتشکده

روز پنجم

بعد از خوردن صبحانه، با عثمان به آتشکده ی آذربایجان در 20 کیلومتری باکو رفتیم.

وارد آتشکده که شدیم، ابتدا لیدرِ اونجا صحبت می کرد که: این آتشکده شاهد زندگی قبیله های مختلفی همچون زرتشت، مسیح و هندو بوده و در طی یه زمان، هر سه قبیله در کنار هم در اتاق های مختلف در اینجا می زیستن.

جالب اینجاست، که هندو ها در کنار رود گنگ، زندگی می کردن و برای پیشرفت دینشون و فراهم کردن زندگی بهتر، از بنارس به اینجا مهاجرت کرده بودند.

آتشگاه باکو ساختمانی قلعه مانند، در منطقه ی سوراخانیِ شهر باکو می‌باشد.

این محل از مجتمع پنجگانه‌ای تشکیل شده که شامل یه حیاطه، که توسط خانه‌های روحانیان زرتشتی، محاصره شده‌. وسط حیاط، محرابی وجود داره که در قرن‌های ۱۷ و ۱۸ بنا شده‌. این مجتمع در سال ۱۹۷۵ به موزه تبدیل شد و امروزه هر ساله بیش از ۱۵۰۰۰ گردشگر به دیدن این محل میان.

بعد از اون به مسجد مردگان و قلعه ی مردگان اومدیم یه محله شیعه نشین بود و توریست های کمتری در اینجا دیده میشدن.

قلعه ی مردگان، شامل: 6 طبقه میشد و راهروهایی تنگ و خطرناک داشت…

به طبقه ششم اومدیم، که 25 متر ارتفاع داشت و از این بالا سوراخ هایی دیده میشد که مخصوص نگهداری از غذاها در زمستان بود و همچنین از این قلعه، به عنوان برج دیدبان هم استفاده می کردن.

یانارداغ

بعد از اون به «گرداب کوه» رفتیم….

آذربایجان، یه کشوور نفت خیزه

در منطقه ای به اسم “گرداب” کوهی وجود داره که از آن گازهای طبیعی بیرون میاد و در طول 24 ساعت در کناره ی این کوه آتیش شعله ور هست

مرکز حیدر علی اف

به باکو برگشتیم و بعد از خوردن ناهار به ديدن مركز فرهنگي حيدر علي اف (رئیس‌جمهور آذربایجان از سال 1993تا2003) رفتيم، يه سازه ی منحصر به فرد از خانم «زاها حديد» طراح بغدادی، که برگرفته از رسم امضای رییس جمهوری سابق آذربایجان هست.

اين سازه از بالا به شكل امضای حيدر علي اف هست.

این مرکز، در سال 2012 افتتاح شد، همچنین اینجا یکی از جاذبه های مهم باکو به حساب میاد.

روز شیشم، قبرستان

به منطقه ی قبرستان، که در 65 کیلومتری باکو، در رشته کوه های قفقاز قرار داشت، اومدیم یه منطقه ی کوهستانی و تپه ای که اونجا انسان های اولیه زندگی می کردند

در کنار این تپه ها، موزه ای بود که قدمت و اهمیت این مکان تاریخیِ مهم، که پر از سنگ نگاره بود رو نشون می داد و به نظرم یکی از جاذبه های مهم آذربجان به حساب میاد.

در این منطقه، سنگ نگاری هایی به قدمت 5000 سال پیش پیدا شده

این مکان، بعد از عصر یخبندان شکل گرفته و آثار زیادی از انسان های اولیه رو در اینجا میشه دید

یکی از آثاری که توریست ها بهش توجه بیشتری می کنند، حجاریِ سنگیه که به صورت شبیه سازی قدیمی، طراحی شده و با ضربه ی سنگ، صدایی تولید میکرده که با اون صدا، انسانهای اولیه می رقصیدند.

بعد از قبستان به هتل آمدیم و آماده شدیم برای پرواز برگشت به تهران

این سفر هم تموم شد و یه چیزایی رو بهم یادآوری کرد.
اول اینکه هر کشوری زیبایی های مخصوص خودش رو داره و کشور آذربایجان در این سفر خیلی بهتر از اون چیزی که ما انتظار داشتیم ظاهر شد.

دوم:کشور آذربایجان از معدود کشور هایی بود که مردمش ایرانی ها رو واقعا دوست دارن و بهشون احترام میزارن و این حس خوبی رو به مسافرای ایرانی میده.

پس …حتما به آذربایجان سفر کنید…

شاد باشید..

حمید رضا رضایی  فروردین 1400