علی دوست دوران دبیرستانم بود که الان امریکاست و تو عسلویه رو یه سکوی نفتی مدیر نیروی انسانی بود، یه کارمند جوون فیلیپینی داشت  به اسم “ویک” که بارها به علی پیشنهاد سفر به فیلیپین رو بهش داده بود

یه روز علی زنگ زد و گفت بریم فیلیپین؟ منم که عاشق سفر،گفتم کی؟ گفت خرداد

قرار شد رو پلنش کار کنیم

یه هفته ای گذشت و علی تماس گرفت گفت علی رضا همکارمم گفته میام، از همین جا مقاومت من شروع شد چون نمیخواستم تو یه سفر پر چالش با کسی همراه بشم که نمیشناسمش!

تلاش برای پیچوندن علی رضا ادامه داشت تا اینکه دیدیم چاره ای نداریم جز همسفر شدن با علی رضا! تا اینکه امروز که دارم این سفر نامه رو مینویسم علی رضا تبدیل شده به یکی از بهترین دوستام.

بعد از چند روز سرچ کردن متوجه شدم میتونیم با قیمت مشابه از هواپیمایی قطر بلیط برگشت رو از سنگاپور بگیریم

خیلی دلم میخواست سنگاپور رو هم ببینم پس تمام تلاشم رو کردم برنامه رو به دو کشور بریزم

پس نیاز به یه ویزای فیلیپین و سنگاپور داشتیم و یه بلیط یک سره از فیلیپین به سنگاپور

ویزای سنگاپور/ویزای فیلیپین

بعد یه تحقیق ساده متوجه شدم به علت عدم زمان کافی ویزای سنگاپور رو باید حتما از آژانس گرفت و قرار شد اصل ویزا رو در فرودگاه سنگاپور به دستمون برسونن

میموند ویزای فیلیپین که حدود 180 تا 210 دلار اژانس ها میگرفتن و انجام میدادن اما با توجه به اینکه برای گرفتن ویزا تجربه پیدا کرده بودم خودمون به سفارت فیلیپین که در خیابان ولیعصر بود رفتیم

مدارک مورد نیاز جهت دریافت ویزا کشور فیلیپین:

۱- اصل پاسپورت (با اعتبار حداقل ۶ ماهه)

۲- دو قطعه عکس ۴×۶  (زمینه کاملا سفید)

۳- کپی از موارد زیر:

  • تمام صفحات شناسنامه
  • کپی و پرینت از گردش های مالی ۳ ماه اخیر حساب های جاری فرد
  • کپی از گذرنامه فعلی و ویزاهای قبلی

۴- رزرو بلیط هواپیما و رزرو هتل

mall of asia

همون طوری که می دونید فیلیپن حدود 7 هزار جزیره س که حدود 100 تای اون قابل سکونته پس در واقع کل فیلیپین دور تا دورش ساحله پس میشه انتظار داشت آب و هوای استوایی و پر بارون داشته باشه

ما تلاشمون رو کردیم که بیشترین و مهمترین نقاط فیلیپین رو ببینیم و اعتقاد دارم توی 12 روز این سفرنامه کاملترین سفر نامه موجود از فیلیپین هست که تقریبا (به جز النیدو که مشابهش و در ویتنام چند ماه قبل تجربه کرده بودم )تمام نقاط مهم و دیدنی فیلیپین رو زیر پا گذاشتیم پس با ما همراه باشین.

ساعت 11 شب پرواز داشتیم، اول به دوحه قطر و بعد از اون به مانیلا پایتخت فیلیپین رفتیم، حدود 1 فردا ظهر به وقت ایران (3/30+)رسیدیم بعد از یه خواب عمیق عصر به (mall of esia )رفتیم یه پاساژ خیلی بزرگ که تقریبا اکثر برند های معروف دنیا رو داشت و شاید برای خرید حداقل یکی دو روز زمان میخواست ولی از اونجایی که تو عصر اولین روز سفرمون مود گردش و تفریح داشتیم  یه چرخی توش زدیم و بعد یه آبمیوه گرفتیم و به ساحل سخره ای که در نزدیکیش بود رفتیم

غروب رو در کنار دریا بودیم بعد با پیشنهاد  “ویک” به رستوران صلف سرویسی رفتیم که ورودیش 7 دلار بود و شما بعد ورود با بیش از ده ها مدل غذا میتونستین از خودتون پذیرایی کنید که واقعا پیشنهاد خوبی بود

بعد غذا و خیابون گردی به خونه رفتیم

راستی ما این 3 شب رو خونه خواهر ویک بودبم ،یه اپارتمان نسبتا کوچیک که معادل اون با تقریبا کرایه ای حدود 20 دلار پیدا میشد اینجا لازمه بدونین فیلیپین یه کشور تقریبا ارزون قیمت هست

روز دوم مانیلا گردی

صبح روز دوم با ماشین هایی که مثل پشت جیپ بود با هزینه حدود 30 سنت (دلار) به نزدیکی پارک خوزه ریزال رفتیم

خوزه ریزال یه نویسنده فیلیپینی مبارز در برابر اسپانیا بود ،او در ۳۵سالگی دستگیر و توسط نیروهای اسپانیایی تیرباران شد. ریزال در فیلیپین به‌عنوان قهرمان ملی شناخته می‌شود.

این پارک تاریخی به افتخار خوزه ریزال نام‌گذاری شده و دقیقاً در محل تیرباران وی، یادبودِ او ساخته شده‌است. این پارک کمی رنگ و بوی عاشقانه داشت و زوج های جوان زیادی درونش دیده میشد.

از اون جا پیاده به سمت اینتراموس ( intramuros ) رفتیم، شهر قدیمی مانیلا که فرانسوی ها بعد استعمارشون اونجا رو از شهر جدا میکنند و تبدیلش میکنند به یه مکان لاکچری

تو مسیر فقر کاملا به چشم میخورد تا اینکه به مقصد رسیدیم، کلیسا و معماری اون و تابلو هایی که کنارش بود تو مرکز شهر قدیمی قرار داشت

شب هم رفتیم خیابون گردی و “پیتزا هات”

روز سوم مرکز شهر رو گشتیم و بعد یه سر رفتیم بانک حساب ویزا کارت باز کنیم که متاسفانه به علت تحریم ها انجام نشد، بعد رفتیم بلیط داخلی از مانیبلا به باراکای و چند تا شهر دیگه رو با قیمت های مناسب گرفتیم

بعد از اونجا رفتیم پاساژ گردی، برای کسایی که عاشق خریدن مانیلا و پاساژ هاش جای مناسبیه، انواع برندها رو دارن و هم قیمت ها به نسبت مناسب هستند.

منم که به همین امید از ایران با صندل اومده بودم یه کتونی آدیداس خیلی راحت به قیمت 35 دلار تو تخفیف خریدم که هنوز دارمش

باراکای

مانیلا مثل هر پایتخت دیگه ای آمیزه ای بود از ترافیک، فقر و ثروت و زیبایی، مانیلا را به مقصد باراکای ترک می کنیم

از هواپیما سوار اتوبوسی شدیم که مستقیما مارو به بندری برد که قایق ها مارو از انجا به جزیره باراکای بردند، باراکای یه جزیره تمام عیار بود که تقریبا هر سال جز بهترین سواحل برای گردشگران بود و بارها جزء سه ساحل برتر دنیا از دید مجله گردشگری شده بود

جزیره ای که در 24 ساعت شبانه روز زنده بود و تقریبا از هر هیجان ورزشهای آبی گرفته تا هر نوع آرامشی را درون خود جا داده بود، ساحلی با شنهای سفید و درخشان به طول 7 کیلومتر و کلاپ و دیسکو ها و رستوران هایی که در عرض این ساحل قرار داشتند

این جزیره 3 قسمت داشت که هر قسمت یک ویژگی داشت:

قسمت اول که ساحلش شبیه پایین شهر بود و کلاپ های ارزان بیشتر انجا قرار داشت.

قسمت دوم که تقریبا مرکز جزیره بود، رستورانهای زنده و پر هیجان با برنامه های شبانه و پیاده روی ممتد که شلوغ ترین جای جزیره بود

قسمت سوم که هتل های 5 ستاره و رستوران های لاکچری در آن منطقه بود و پر از آرامش بود. سکوت یا یک اهنگ ملایم تنها چیزی بود که در این قسمت ساحل شما را همراهی میکرد.

تصمیم گرفتیم در هتل “لمون” lemon)که در قسمت دوم قرار داشت بریم جایی که کمتر از 2 دقیقه با ساحل فاصله داشت.

بعد استراحت رفتیم لب ساحل تا غروب آفتاب رو نظاره کنیم.

صبح بعد سرو صبحانه با بچه ها تصمیم گرفتیم اول همگی یه تیشرت با اسم باراکای بخریم و بعد بریم ساحل.

بعد از این که همه یه شکل شدیم تو ساحل یه تخته شنا گرفتیم و ساعت ها طول کشید تا یاد گرفتیم روش بایستیم و چند ده متر باهاش پارو بزنیم.

تو ساحل هم اینقدر شلوغ و زنده بود که کافی بود قدم بزنی و هر صد متر با یه گروه هم بازی بشی، از بازی های فکری گرفته رو شن های ساحل، تا ساختن اجسام شنی و والیبال و بازی های گروهی.

شاید باورتون نشه اما یه دفعه آفتاب رفت و ما نفهمیدیم چطوری خورشید غروب کرد.

رفتیم هتل یه دوش و استراحت کوتاه کردیم و مثل بومرنگ برگشتیم دوباره تو پیاده روی طولانی که چند کیلومتر ادامه داشت، قدم زدیم و به پیشنهاد بچه ها شب رفتیم یه دیسکو دم ساحلی زنده و اینگونه شب دوم به پایان رسید.

روز سوم هتل رو که تحویل دادیم یه موتور سه چرخه گرفتیم و تو چندین ساعتی که وقت داشتیم سعی کردیم تمام نقطه های جا مونده جزیره رو بگردیم، مثل بام جزیره جایی که یه کل جزیره اشراف داره و حتی یه سکو واسه عکاسی داشت.

انگار از اون بالا بهتر میشد زیبایی های این جزیره بی بدیل رو یکجا دید!

بعد از اون با کوله رفتیم بازار محلیش و بعد هم جزیره رو با اون قایق های محلی و زیباش ترک کردیم.

نکته اینجا بود که به دو طریق میشد به فرودگاه رسید: راه اول یه پکیج که قایق و ماشین داشت تا فرودگاه (حدود 15 دلار)

راه دوم که با زدن با جی پی اس متوجه شدیم میتونیم با 3 دلار بیایم اسکله و از اونجا حدود 500 متر رو پیاده بریم فرودگاه (کاتیکلانبرای) که ما راه

کم هزینه رو انتخاب کردیم.

نکته: در باراکای تقریبا هر چیزی رو میشد با حداقل نصف قیمت بیان شده خرید و این چیزی بود که ما روز دوم متوجهش شدیم!
شن های سفید
آبهای فیروزه ای
ساحل شاد و پر هیجان
و جزیره ای کوچک اما بسیار زیبا تصویری بود که همیشه به یادم خواهد ماند.

آبشار کاواسان

مقصد بعدی آبشار کاواسان بود جایی که بی شک  پر هیجانترین قسمت سفر ما بود،آبشاری که در استان سبو دومین استان بزرگ فیلیپین قرار داشت، طبیعتی بی همتا در 130 کیلومتری جنوب غربی سبو

جایی که به نظرم بیشترین شباهت را به بهشت داشت!

به محض رسیدن به ترمینال مسافربری رفتیم و سبو رو به سمت کاواسان ترک کردیم که حدود 2 ساعت و نیم طول کشید.

شب رو تو یه اتاق رو به دریا نزدیک به آبشار کاواسان گذروندیم.

همه ما امروز يكي از هيجان انگيز ترين روزهاي زندگيمون رو تجربه كرديم!!! مجموعه آبشارهاي كاواسان يكي از ديدني ترين و خارق العاده ترين تفريح گاه هاي دنياست كه جالبه بدونيد فقط ٣ سال از شهرت و جهاني شدن اين آبشار ها و آماده سازي اون براي پذيرش توريست ميگذره. دلايل زيادي وجود داره كه ميشه اين مسير ٧ كيلومتري توي آب رو يكي از بي نظير ترين ها در دنيا ناميد:
١- مناظر و چشم اندازهاي مسير بي نظير هستند.
٢- شما در طول مسير به هيچ وجه احساس سرما يا گرما نمي كنيد به اين دليل كه دماي آب و هوا تقريبا در تمام طول مسیر متعادل و فرح بخش هستش.
٣- جنس و شكل سنگ هاي بستر رودخانه طوري نيست كه حركت در طول مسير رو سخت يا خطرناك كنه و هر كسي حتي افراد با وزن بالا ميتونن كل مسير رو به راحتي طي كنند.
٤- جهت حركت از بالاي رودخانه شروع ميشه و به داخل شهر ماتو تيناوو (محل اقامت و هتل ها) ختم ميشه و شما مجبور نيستيد يك مسير تكراري رو برگرديد و دوباره ببينيد.
٥- واتر ماساژ آخرش قابل وصف نيست!!

(متن بالا از کانالم کپی شده و دقیقا بعد از بیرون امدن از آبشار نوشتمش و حسم رو در اون روز نشون میده.)

نکته قابل توجه دیگه اینکه دمپایی رودخونه نوردیم کمی مشکل داشت که باعث شده بود پشت پام جراحت پیدا کنه،جالب اینجا بود که در طول این مسیر 5 کیلومتری اینقدر جذابیت وجود داشت که من اصلا متوجه پارگی پام نشدم!

مهم: برای رفتن به این آبشار باید از  لیدر محلی استفاده کرد که در طول مسیر شمارو همراهی کنه و وسایل مورد نیازتون رو تامین کنه.

بعد از یه روز پرهیجان دو تصمیم بر سر راهمون بود:

یکی اینکه فردا به سبو بریم و بعد از یک روز استراحت و شهر گردی پس فردا به مقصد بعدی بریم،

دوم اینکه به خستگیمون غلبه کنیم و همین امشب با کشتی به بوهول بریم و شب در کشتی بخوابیم در عوض یه مقصد دیگه به سفرمون اضافه کنیم.

رای گیری کردیم و همه رای به رفتن دادیم چون دلمون نمیخواست این جزیره رو از دست بدیم.

مسیر طوری هست که باید ابتدا با ماشین به ارگوا و بعد با کشتی به بهول بریم.

به بوهول امدیم چون دو هدف مهم داشتیم؛
اول 👈 دیدن جانوری که در حال انقراض می باشد.
دوم👈کوه های شکلاتی.

بوهول

صبح قبل طلوع آفتاب به بوهول رسیدیم از کشتی که پیاده شدیم آرزو کردیم یه خانم از آسمون بیاد و با ماشینش ببردمون جاهای مهم بوهول رو نشونمون بده، شاید باورتون نشه اما یه خانم کمتر از چند دقیقه از زمین آمد و البته تور لیدر بود و قرار شد تا شب در اختیار ما باشه.

اول به دیدن (تارشیر) رفتیم

تارشیر میمونی به اندازه مشت دست (9سانتیمتر) با چشمانی درشت که گردنش قابلیت 360 درجه چرخش داره که خیلی آروم و دوست داشتنیه و تنها میمون صرفا گوشتخواره و جالب اینه که بیش از 4 متر میتونه بپره!

بعد از اون رفتینم تو منطقه ای که معروف بود به داشتن کوههای شکلاتی. واسه بهتر دیدن محیط که حدود ۵۰ کیلومتر مربع وسعت داشت و سرعت در کار و لذت بردن بیشتر ATV کرایه کردیم.

در مورد این پدیده بی همتای زمین شناسی افسانه های زیادیی وجود داشت.

تا عصر تو جزیره بودبم و بعد به سمت سبو دومین شهر بزرگ فیلیپین رفتیم

یه هتل گرفتیم و استراحت کردیم و شب به پیشنهاد دوستان رفتیم یه کلاپ شبانه  با حال

اونجا گوینده گفت امروز تولد کیه و من الکی گفتم تولد منه و رفتم روی سن برام کل کلاب تولد گرفتن و اونشب خاطره ای شد برای خودش.

تو کلاب دوستای فیلیپینی ای پیدا کردیم که بعد چند سال هنوز سراغمون رو میگیرن.

فرداش رفتیم پاساژ گردی و اتفاقا سبو هم جای مناسبی برای خرید بود.

پرواز بعدی به سمت پالاوان بود استانی زیبا که یکی از عجایب هفتگانه طبیعی دنیا رو در خودش جا داده بود.

چرا بازدید از رودخانه پورتو پرنسس؟

– از عجایب هفتگانه ی طبیعت دنیاست.
– از معروف ترین و زیباترین رودخانه های جهانه.
– طولانی ترین رودخانه ی سرپوشیده در دنیاست.
اینها اطلاعاتی بود که ما رو به این نقطه از جهان آورده بود ،وقتی رسیدیم یه تور بازدید از این جاذبه گرفتیم و
صبح خیلی زود از خواب بیدار شدیم به سمت این شاهکار هستی رفتیم.

اول سوار یه قایق شدیم و بعد حدود یک ربع به جزیره ای رسیدیم که رود کوه رو سوراخ کرده و 158 کیلومتر داخل زمین ادامه پیدا میکرد و این بلندترین رودخانه زیر زمینی دنیا بود که قابل تردد بود.

داخل غار بسیار شگفت انگیز بود اما متاسفانه هیچ تصویری درست این شگفتی  رو نشون نمیداد.

بعد از بازدید از غار رفتیم برای سلف سرویس نهار که روی پیکیجمون بود، جالب اینکه یه قسمت مخصوص غذاهای حلال بود برای مسلمون ها.

بعد غذا و گشت تو جزیره برگشتیم به اسکله و از اونجا به پالاوان برگشتیم و شب طبق روال خیابون گردی که با فستیوال انتخاب شایسته بانوی پالاوان روبرو شدیم.

این دیگه اخر شانس بود، تقریبا جای سوزن انداختن نبود و چنان شوری تو نوع انتخاب نفر اول بود که نمیشه اون حس رو بیان کرد.

جالبه بدونین بانوی شایسته دنیا چندین بار از فیلیپین انتخاب شده و یه جورایی انگار این مسابقات در سطح بالایی بود، از حق نگذریم انتخاب نفر اول بین اون همه زن زیبا کار سختی بود.

دو روز به پرواز مانده بود.

بعد سرو صبحانه یه موتور به مبلغ حدود 6 دلار روزانه اجاره کردیم و به خلیج هوندا رفتیم، مسیر خیلی زیبا بود و کمتر از 40 دقیقه بعد رسیدیم به ساحل زیبا با آبی شفاف که مخصوص اسنوکلینگ بود تا غروب افتاب تو ساحل بودیم، بعدشم جاتون خالی اسنوکل علی گم شد و مجبور شدیم با هزار جور چانه زنی حدود 30 دلار بدیم تا یارو دست از سرمون برداره و غر زدن رو متوقف کنه.

بعدشم به شهر برگشتیم و سر راه هر چی تونستیم میوه های استوایی گرفتیم تا شب آب از دست رفته بدنمون رو تامین کنیم.

میوه هایی با قیمت بسیار ناچیز مثل سورسوپ / انبه/ اناناس جنگلی

پالاوان ميشه گفت فقط جاذبه هاي طبيعت گردي و تفريحي داره و مهمترين شهر اين استان “پورتو پرينسسا” هست.
در واقع خود شهر جاذبه خاصي نداره اما شما ميتونيد با فاصله كمي از شهر و در جزاير و سواحل خيلي نزديك به تفريحات آبي بپردازيد.
“النيدو” ديگر شهر مهم اين استانه كه متشكل از جزاير متعدد با سواحل و تفريحات متنوعه كه متاسفانه به دليل فاصله ٥ ساعته اين جزيره با شهر پورتو پرينسا و كمبود وقت فرصت نكرديم توی برناممون قرارش بديم.

سفر فیلیپین ما تموم شد.

در یک جمله فیلیپین کشوری زیبا با مردمی خوش اخلاقه،

که حتما توصیه میشه در صورت امکان به این کشور سفر کنید.

ما در ادامه سفر به سنگاپور میریم در صورت تمایل سفر پر هزینه سنگاپورمون رو دنبال کنید.

نکته: هر 3 همسفر من الان ایران نیستن.

و خیلی دلم براشون تنگ شده / علی امریکاست /علی رضا اروپا / ویک هم امریکاست.

توجه:مراقب من باشین تا فرار مغزها نشدم😜

حمیدرضا رضایی  بهمن 99